رود
چشم هایش را به من می بخشد
من
دلم را به او
آواز می خواند برایم
من
مویه های تاریکم را برایش می سرایم
شادیش
قسمت من است
اندوهم برای او
با لبخندش هر لحظه،شیرین کامم می کند
زهر می پاشم حلقش را با گریه هایم
در دست های من جاریست ،زمزمه اش
سینه اش را می آشوبد ،سکوت تلخ من
رود
ای مهربان ترین
ای آشنا با پیچ و خم من
با تو
تو
به دریا خواهم پیوست
27/dec
No comments:
Post a Comment