دلم که چنین رود پا به پای آلاله
صلابتم شکند،در غوای آلاله
قسم به موی سیاهش ،برای دیدارش
که آه من برود،تا خدای آلاله
نشد که ثانیه ای فارغ از غمش گردم
تمام گریه دل،رو نمای آلاله
میسرم نبود در تمام عمر خویش
که لحظه ای به سر برم ،جدای آلاله
به تخت سنگ صبورت چگونه بنشینم
که پیرهن بدرد،آشنای آلاله
به غیر جان که بنا شد مرا متاع دگر
تمام هستی من ،دل فدای آلاله
مکن به فصل صبوری تو دعوتم دگر
بگوش من نرسد ،جز صدای آلاله
به ذره ذره ی جانم که از جفا سوزد
نشته است خدایا، هوای آلاله
برای آلاله نه ساله
که خیلی زود رفت
08/OCT
که خیلی زود رفت
08/OCT
No comments:
Post a Comment