Sunday, October 31, 2010

آن بوسه های همیشه



یک بوسه برای همیشه
به روی لب هایت می گذارم
داغ اش تا ابد
همه جا
همراهت می ماند
***
قدم هایم سست
این کوچه ی یخ بسته
قبرستان من است
از آن هنگام که
دریچه های قلبم
خالی شد از تو
خالی اش کردی
***
یک بوسه برای همیشه
به پیشانی ات می زنم
به گوشه ی لبهایت
روی چال گونه ات
وقتی میخندی
سوزشش تا ابد همراهت هست
میدانم
***
این کوچه
این خیابان
این ده
این شهر
این کشور
این قاره
کره ی زمین
جهنم سرد من است
و من با پاهایی بی حس
عزم خروج از منظومه ی شمسی را کرده ام
اما بعید است به خم این کوچه برسم
***
یک بوسه برای همیشه
به اتصال گوشواره ی مروارید و گوش ات
یکی برای گردن
یکی روی جناغ سینه،کنار گردن بند سیاه
عین سرب میماند
کبود و بنفش
به روی پوستت
***
چقدر این کوچه باریک است
چقدر این کوچه تاریک
چقدر کثیف
سرد
و رخوتی عجیب
تنم را به خوابی شیرین دعوت می کند
***
از همان که میدانی برای همیشه
یکی روی سینه ی پاهایت
روی کاسه ی زانو
نگاه کن!
همه ی تنت
لبریز داغ هایی ست
که وجب به وجب پوستت را پوشانده
مثل جزام
با اسم کاوه
و من در پس پنجره ات
مثل یک گدای ژنده پوش بی ارزش
لولیدن هزاران کرم را حس میکنم
آهسته
مرگ می شوم
تجزیه
هیچ
هیچ
هیچ


31/oct

4 comments:

seti said...

:-(

Anonymous said...

congratulation
MR kave

Anonymous said...

congratulation
MR kave

sybryae said...

TNX all