Wednesday, October 27, 2010

سمت



با آهنگی به غمگینی آغوش تو
تا خرخره غرق اسکاچ روسی
به یاد گرم ترین روز هم آغوشیت
به یاد آن لحظه که آغوشم سرد شد
برای آن چشمان مرده ی بی حست
و تن کبودت،سفید مثل گچ
با صد مایل در ساعت
جاده ی چالوس را
پیچ چاده پیچید
من نپیچیدم
دستهایم باز است
می آیی؟

28/oct