Tuesday, October 26, 2010

mY bIG siStEr



هر زمان که برایت شعری می گویم
دستانم در پی دستانت
دکمه های کیبورد را آرام
لمس میکند
عطر تو لابه لای هر اتم اکسیژن این اتاق می پیچد
داخل ریه هایم آزاد میشود
دلم هوای تو را میکند
پنجره را باز می کنم
پرده را کنار
عطرت اما
در کوچه های قرار
پیچ می خورد
باز از پنجره
هجوم می آورد سمتم
مجبور میشوم در آغوش بگیرمش
و چنان گریه می کنم که خواهر کوچکم بغض کرده
در آغوش میگیرد پاهایم را
و با شیرین زبانی می گوید:
داداش کابه
کی اذیتت کلده؟
تمام تنم غرق اشک هایش میشود

برای رودابه ی عزیز
کو کوی غمگین من
که پرواز کرد
26/oct