
طعم تلخ شش جام پیاپی شراب خونرنگ و پشت هر جام
مزه اش یک لب خیسِ خوشرنگ ارغوانی
به طعم گرم زبان مکش ها
و ته چاشنی یک تزریق آدرنالین
الکل مذاب در مویرگ هایم جاریست
و پمپ مدام آتش به هزار سیاه رگ دست هایم
دست هایی بی اراده
محصور اندام افسونگر
تا آخر این بطری جادویی
اوزو هشت!!!
و ته این خواب مستی
لبهایی چاک و پوستی خیس
خراب آن خمار چشم مست توام
No comments:
Post a Comment