آسمان در آغوش سفت هزاران ابر بی خیال و خسته
آرمیده
و کوه ها
در خم و پیچ جاده ها
آرام
مرا به ترنم نم نم باران
و نسیمی آرام
میهمان کرده
زیر ده انگشت پاهایم
نبض هزاران گیاه می تپد
و بوته های خیس پوستم را به حس پایدار روح سبز زندگی می رساند
من
لخت و عور
با روحی عریان از سیاهی
چنگ می زنم دیوانگی دوست داشتی خودم را
فریاد می زنم
گیلان دوستت دارم
آرمیده
و کوه ها
در خم و پیچ جاده ها
آرام
مرا به ترنم نم نم باران
و نسیمی آرام
میهمان کرده
زیر ده انگشت پاهایم
نبض هزاران گیاه می تپد
و بوته های خیس پوستم را به حس پایدار روح سبز زندگی می رساند
من
لخت و عور
با روحی عریان از سیاهی
چنگ می زنم دیوانگی دوست داشتی خودم را
فریاد می زنم
گیلان دوستت دارم
2/Apr
No comments:
Post a Comment