
فکر که می کنم
میبینم عشق ما یک طرفه بود،این من بودم که عاشقت بودم و تو تنها به خاطر تعارف با من بودی و بس
اصلاح می کنم:عشق من
تحمل تو
مرا تحمل میکردی ،خنده هایت دروغی بود،چشمانت یخ،دست هایت دروغین در دستانم جریان داشت
و چه سرد بود،چه بی حس
و من نفهمیدم
آمدن هایت به امید چه چیز بود؟
بمانی
هه
نمانی
آه
خودت می گفتی:مفهموم عشق را درک نمی کنم
و من به عمد نفهمیدم
گفتم خودم عشق می آموزمش
نشد
تنها از تو
رد پای گل آلودت می ماند بر قلبم
22-sep
گفتگوی انسان و عشقش تخته سنگی از کوه های اورست
No comments:
Post a Comment