Thursday, September 22, 2011

من،زمانه ی گرگ



من
تعریف هزار پشت دشنه خورده ام
آواره ی صد سال تبار جن زده ی مسموم
گم کرده ام سر نخ زندگانی ام را
در کوران حوادث پست دنیا
انگشت عشقم هر کسی را نشانه رفت
دوشید و به غارت برد احساس و عاطفه ام
به دوستیو وفا و عشق همی گفتم
دم زد از جمال و مال و ریا
من از هنر گفتم و شعر و انسانیت
پشیزی توجه نکرد و به خنده
به سخره گرفت تمام بت های مرا
آرام گشتم حیاط خلوت فکرم را
گرفتم که مشکل
من هستم و من
که می اندیشیدم
زمانه ی ما
زمانه ی پاکی هاست و نه زمانه ی گرگ ها


for all Labour deception friend !!!
22 sep

No comments: