
1
لبریز گریه های شبانه
در بیستون حادثه
تکرار می شود
شیرین ترین ترانه ی شبهای عاشقی
2
لبریز گریه های شبانه
من بودم و نسیم
عطر خیال دوست
ایکاش
عشق را سر صحرای غم نبود
3
لبریز گریه های شبانه
با هودج خیال
تا مرز بیکرانگی خواب رفته ام
از کوزه های خاطره
امشب هوای عشق را
بالا کشیده ام
4
لبریز گریه های شبانه
موسیقی سکوت
وزیدن گرفت
و درد
در من جوانه زد
در شاخسار این همه اندوه
فریاد را به خواب سحر گاه می برم
5
لبریز گریه های شبانه
با هر صدا
به کوچه ی مهتاب می روم
آواز کیست این همه نزدیک؟
یک سایه پرسه می زند اینجا
کنار من
در آغوشم
6
لبریز گریه های شبانه
ماندیم
در چهار راه فصل
با انتشار طعم گل سرخ
تا ظهر سیب داغ
در برگریز خاطره ی لحظه های باغ
تا پیچ دره های سپیدار برفگیر
تا انتهای هیچ
7
لبریز گریه های شبانه
انبوه بغض
بر سر من
سایه گسترانیده
اشک خیال دور
بر قامت برهنه ی مهتاب می چکد
کرم سکوت
بر تنم
پیله می تند
8
لبریز گریه های شبانه
میخوانمش مدام
پژواک پچ پچه
تا ماه
تا نگاه
شاید سفر
نهایت بن بست عشق بود و باز
من
لبریز گریه های شبانه
قصه ی مدام لیلی و مجنون می خوانم
9
لبریز گریه های شبانه
تصویر گرم خاطره
در قاب کودکی
نقشی دوباره دارم
*
من
با دو صد دریغ
رهجوی سایه های مه آلود یاد ها
چشم انتظار لحظه های بیتاب شامگاه
با من
هزار آه
10
لبریز گریه های شبانه
دشت خیال دور
بیتاب عشق
در مه دلشوره خفته بود
شاید نسیم خاطره
شاید نگاه دوست
گویا صدای اوست
فروردین 83 تا اردیبهشت 83
No comments:
Post a Comment