Thursday, September 23, 2010

آمینا دو





آمینا
بیا کنار درختی که با هم آشنا شدیم،بمان
و نگهبانی بده
تا من
تمام غم های گذشته ام را
در گودالی دفن کنم
***
آمینا
هنوز هم دلواپس خواب های پریشانت هستی؟
وقتی با تو هستم
آسمان از خجالت
آبی میشود
و نگاه خورشید را میبینم
که به دنبال ماه می گردد

20/sep

No comments: