آمینا چهار
آمینا
جنگل را نترسان
جنگل معلم کودکی هایم بود
آن وقت ها من
جنگل را دوست نداشتم
وقتی درسهایم را بلد نبودم
جنگل مرا میترساند
سیاه میشد
مرا کتک میزد
وقتی که میدویدم
شاخه هایش تکان میخورد
آمینا
آمینا
وقتی که بزرگ شدم
فهمیدم چه معلم مهربانی بود
جنگل
که مرا از همه ی ترس هایم رها کرد
بانی شد
جرات پیدا کنم
عاشق تو شوم
26/sep
2 comments:
باعش شد ؟
يعني چي؟
to hanuzam joraat ashgh shodan nadari :-D
alanam b jangal niaz dari :-p
Post a Comment