غرق خون بودم،روی تخت قرمز رنگ با رو تختی ابریشمی سیاه
یادم اومد کجام
اول فکر کردم خون دهنمه ، بعد حس کردم پایین شکمم عجیب تیر میکشه
نگاهش که کردم دسته ی چاقو بود
خون که بالا آوردم دیدمش
یه گوشه نشسته بود و ناباورانه نگام میکرد
گفتم :به خاطر تبسم؟
خون پلپ پرید رو سینه لختم
خیلی آرام گفت:ریحانه و سرش را بین دو دستش گرفت و هق هق گریه کرد.یاد عکسا افتادم
*****
پایا پارتی زنگید ه بود
گفت فردا
گفتم هیچی تو دستم نیست
گفت غلط کردی جور کن بیا
یه سری بچه های تهران دارن میان کل داریم شدید
الکتریک نداریم
*****
زنگ زدم احسان تپه
گفتم یه دونه جور کن برام تنها نرم
گیر داد که منم بیامآویزون ،
گفتم اوکی
گفت ماشین هم با تو
گیر عجب کو.. گلابی افتادما
*****
سلام رضا
-سلام چه طوری پسر؟
10 کرم چی کار داشتی داش رضا؟
-با خانمم میریم شمال پنج روز دیگه بر میگردیم زحمت ژاکلین میوفته گردنت
دست کرد جیبش یه سوییچ نقره ای که علامت چهار دایره داخل هم داشت را در آورد داد دستم
عقب ماشینه
اشاره کرد به گاراژ
نه بابا چه زحمتی میدونی که دوستش دارم
بلند گفتم:ژاکلین، بابایی ،دختر بابا ،بریم دور بزنیم؟
*****
تپه زنگ زد
-آقا ردیفه ،تبسم رو نمیاری؟
تبسم؟
تبسم دیگه کیه ؟نمیشناسم
خندید
-به هم زدین خلاصه؟حرف ممد بی حیا درست بود پس؟منم که گفتم این دختره مورد داره
-کدوم دختره؟توهم زدی باز؟در مورد آدم حرف بزنیم
-ردیفه دیگه داداش ،آبجیه مونا رو میارم برات
مونا کیه دیگه
-جدیده میینیش ،یه داف کندم کره
کره هاتم دیدم عین ان
-نه خداییش این یکی خفنه ،ماشین ردیفه؟ تعمیرش کردی؟
ردیفه نترس
*****
بابا زنگ زده بود
میگف ماما حالش بهتره
آلمانیا میگن 2 تا عمل دیگه کنن کامل ردیف میشه
گوشیو داد با ماما حرف زدم
قربون صدقم میرفت مراقب خودت باشو این حرفا
*****
آنلاین که شدم ریحانه بود
سلام نکرد اما
نوشتم:
aleik
نوشت:
heh
what? Heh o zahre mar
to delet
vase chi pache migiri?
chera ba tabasom in karo kardi?
Jannnnn???chi behet gofte?che khali baste? az harzeh baziasham goftee? ya sansoresh karde? goft ye sal bash boodam dastam besh nakhord bad to makan mochesho greftam lokhte madar zad ba in pesare Mehdi kerakie
چند دقیقه گذشت
fot nemodi be godrate khodavand enshalahhh?
-mozakhraf nagoo Mehdi kerak nemikeshe ba tabasom ham kari nakarde
Khaf begi baba ozgale je..de kasi ke ba to begarede behtar az in nemishe .pas mamal ras mige ke zeide mehdi KERAKKKKKI hasti?
kodom mamal?
fozoli avalan
Dovoman babaie Mehdi 2 bar bordatesh camp tark etiad chaharome gohardasht boro parvandasho seirkon
Sevoman bia inam akse zibaie 2 freshteie lokhte pati
Az dorbine kargahe babaie Mehdi greftam hamon dorbini ke david metaller nasb karde ozgal
Filmesham be zoodi mifrestam to bazar bacheha hal konan
*****
فیلم نبود
دوربین فقط عکس مینداخت
سه تا عکس بود
موقع ورود به کارگاه
یه نمای دور اما واضح هرت تو هرت هم
من و دو تا آدم وحشتزده ی لخت
shift+delete
*****
روز قبل از پارتی بود
خسته بودم
تمام روز رو گرفتم خونه خوابیدم
*****
گوشیم که زنگ خورد جلوی در خونه شون بودم
بگو احسان
-کجایی؟
دارم میرسم
-بدو ما داریم میایم سر خیابون
ملخ ها رو بردی خونه تون؟
-مامانم خونست بابا داره باشون میحرفه
بدو تپه رو بلن کن بیا تو کوچه
-الان بیام؟
نه بزا فردا صبح
-اوکی اومدم
کمتر از یک دقیقه بعد در وا شد.یه ملخ آبی با موی زیتونی و رژ لب مسی در حالی که احسان سوار شانه هایش بود و پشت سرش ملخ سیاه رنگی با موهای مشکی و مش صورتی و لبان قرمز براق
احسان پالتوی چرم بزرگی که تپه ترش میکرد به تن کرده بود و کراوات پرچم آمریکا بسته بود با کت و شلوار مشکی شش ایکس لارج
ملخا معلوم بود که چیز زیادی نپوشیدن
گوشیم زنگ خورد
-بدو هوا سرده سرما میخورنا...
کدومشه ؟
-چی کدومشه؟
کدوم یکیش ابله؟
-آهان خب بیا میبینیش
الان میبینم کدوم؟
-میبینی؟ازدر فاصله گرفت و دو طرف کوچه را پایید
-کوشی پسر؟
میگی کدوم یا بزارمتون برم؟
-اونی که سیاه پوشیده بابا بی خیال بیا دارن یخ میزنن لاشی
جلوی درتونم .بیاین سوار شین ، لاشی هم عمه ی ج..دته
-اسکول نکن جان فرید جلوی در یه کشتی سیاه پارکه
بپر توش
سرش را پایین گرفت به سمت شیشه های دودی ماشین و آرام نزدیک آمد
-بی خیال جان مادرت ،مگه با 320 نیستی؟
مادر جن..ه آدم با اون میره پارتی؟تابلو نکن میگم تازه خریدم ماشین رضا ژاپنیه
احسان چسبید به شیشه
شیشه رو کشیدم پایین و گوشی رو قطع کردم
-مادرتو
خفه بگو بیان سوار شن گوسفند
-بفرمایید خانما
سیاهه رفت سمت در عقب
-ااااااااااا مانی خانم داشتیم؟دلت میاد منو از عشقم جدا کنی؟(آبیه غنج رفت)جای شما پیش آقا فریده بفرمایید جلو
و در جلو را باز کرد
-سلام
و آرام نشست
خوش اومدین
-سلام
ملخ آبیه نشست و احسان پشت سرش
راه افتادم
-چه طوری فرید؟تازه خریدی ماشینو؟
1 هفته میشه
-چرا نگفتی داش؟
میگفتم بیای پارا گلایدر بکوبی؟اون تپه رو کی میتونه پر کنه ؟ باباتو که ورشکست کردی
-خندید و پرید رو ملخ آبیه
آبیه غش رفت
احسان جان معرفی نمیکنی ملخ ... خانما رو؟
-آها این جیگر خوشگل موناست عشقه منه
و این خانم زیبا هم که امروز افتخار داده همراه شما باشه مانیا جونه
خوشبختم
و رو کردم به مانی
مرسی که اومدین
-خواهش میکنم
صداش گرم و سنگین بود و آرام و کشدار و سک..ی
چشمان سربی رنگی داشت وانگشتانی کشیده ، پوستی که به زور آفتاب سبزه شده بود،بینی خوش فرم و باریکی داشت و لب شکری بود
شاید هم نبود.
*****
تپه تمام راه مشغول دستمالی بود ، البته آبیه هم پایه بود
آبیه توپر تر بود ،چشمان درشتی داشت و مژه های پرپشت مشکی
پشت چراغ قرمز که نگه داشتم اوضاع داشت وخیم میشد
دست راست احسان کور کورانه روی سی..ه های آبیه وول میخورد
رو به سیاهه کردم:حالشونو بگیریم؟
-چه طوری؟
نگاه کن
گذاشتم تو دنده چراغ سبز شد و بلند گفتم:ژاکلین بگیر و همزمان ماشین از زمین کنده شد و صدای زوزه ی چرخ ها قاطی هاپ هاپ ژاکلین شد
احسان به سمت در پرت شد و آبیه چنان جیغی کشید که چشام چهار تا شد
مشکیه اول ترسید و بعد غش غش خندید.ژاکلین سرش را از پشت صندلی در آورده بود و داخل ماشین را دید میزد
آبیه چسبید به احسان و باز جیغ کشید
احسان با دهان باز تته پته میکرد
-ای ی ی ن چیه فرید؟دای ی ی ی ناسوره؟
دخترمه اسمش ژاکلینه بشینین سر جاتون کاریتون نداره
تمام راه تا مقصد آبیه چسبیده بود به تپه
ژاکلین ، سگ خالدار بزرگی بود که با من جور بود وحسابی حرفم رو میخوند. منم دوسش داشتم
*****
ساعت 8 غروب از چهار باندی مهر شهر پیچیدم توی میلاد و اونقد ادامه دادم که دیگه بیابون شد و انتهاش یه خونه گل و گشاد بود
میله های سفید بلندی اطرافش داشت و ساختمان دوبلکس آجری رنگی که به مرور ،باران و خورشید یه حال اساسی به رنگش داده بودن.از یک سمت ساختمان یه درخت مز زده بود بیرون.دم در که رسیدم روی سقف دو نفر دوربین به دست که روی قسمت بر آمده ی سقف دراز کشیده بودن رو دیدم
از آیفون صدای پایا اومد:بیا تو فرید جان منتظرن برو بچ
مانی رو آروم کشیدم کنارخودم و چسبوندمش به خودم، یه لبخند تحویلش دادم،چشماش رو خمار کرد و جوابم رو داد
توی حیاط دو تا مرسدس کوپه ی مشکی بود که جفت هم پارک بودند و 30/35 تا ماشین دیگه
هنوز به در نرسیده بودیم که صدای همهمه و سر و صدا بلند شد.داخل که شدم جیغ و داد چند تا از بچه ها بلن شد و چند تاییشونم پریدن سمت من، شدیم بغل به بغل و احوالپرسی
پایا که رسید اشاره ای کرد به پشت سرش:بچه های تهرانن ،چیزی بارشون نیست به جز اون پسره قد کوتاهه و رفت تو بغل مانی
قد کوتاهی داشت و اندام ورزشکاری موهایش را خرد کرده بود و لبخند زیبایی تحویلم داد.
سر تکان دادم
با مانی نشستم روی مبل دو نفره قرمز رنگ خوش ترکیبی که جون میداد واس لم دادن دستم را انداختم پشت سرش و پیچیدم دور کمرش
بچه ی کجایی؟
-ارمنستان
ارمنستان؟باحاله ،این وقت سال آفتاب از کجا گیر آوردی ؟
خیره نگاهم کرد و علامت تعجب در چشمانش ظاهر شد
برنزه کردی و دست کشیدم روی گردنش
- تو استخر با سولاریوم
اوکی
-چطورم؟
از ملخای اینجا یه سر و گردن بالاتری
دیوار های خونه تمام از چوب بود و حتمن گردو و با روغن جلای تیره رنگی پوشش داده شده بود
حال خیلی بزرگ و جادار و گوشه اش آشپزخانه ی کوچک و از وسط حال پلکان چوبی بزرگی به سمت طبقه دوم میرفت
دور تا دور حال پر مبل و صندلی و راحتی بود،در مدل های مختلف اما قرمز.قرمز جیغ
صدای تلقی آمد و بعد صدای پایا:خوش اومدین لیدیز و آقایون
اول بحث امنیت اینجا صد در صد تضمینه دوم این وار پارتیه پس یه کل کل حسابی داریم سوم کسی فیلم بگیره طبقه بالا میدمش دست حسین عرب چهارم امشب رو کار خاصی نمیکنیم به جز اینکه (جیغ کشید) بریم بترکونیـــــــــــــــــــــــــــم
صدای تند موزیک راک فضا رو پر کرد .
احسان به سمتم آمد و زیر گوشم داد زد:میزارمش پشت مبل
پایا جلوم سبز شد و غوز کرد و گفت : یه لبی تر کن نیم ساعت دیگه میگردونم بعد شروع میشه
قد راست کرد و با دست به یکی اشاره کرد،جوان دراز و لاغری بود که سینی براقی دستش بود
در گوشش چیزی گفت و پسر سر تکان داد
پسر به سمتم آمد.
رو کردم به مانی:چی میخوری عسلم؟
-هیچی فقط مشروب
اشاره کردم بیاد جلوتر
چند تاس؟
-سی تا
گرفتم ازش و گفتم دو تا ویسکی تموم که شد لیوانا رو پر کن
سر تکان داد و سینی را گرفت جلوم
چراغ ها لحظه ای خاموش شد و صدای چند جیغ الکی و بعد فلشر ها راه افتاد و لیزر دو رنگ سبز قرمز و در آخر پایا:
اگه همینجور بشینین سر جاهاتون ، همین الان برین خونه خاله هاتون
*****
6 تا ترا به مانی خوروندم و سه تا پیک ویسکی
چشماش شهلا شده بود و چپیده بود تو بغلم
24 تا هم خودم انداختم بالا و 4 تا پیک
ترامادول که میخوردم پر حرف میشدم ،فرت و فرت سیگار میکشیدم و آب میخوردم خنده های تلخ میکردم و آروم منتظر لحظه ی طوفانی میشدم
چنگ زدم شکم مانی رو ، غش غش خندید
جیغ زد:نکن قلقلکم میاد ، میریزه
*****
چهار نفر بودن الکتریک زنش پسر کوتاهه بودبا یه مو بلند قیافه تخ..ی ،یه موقرمز بیس میزد ،یه دختر ه سیاه آفریقایی هم درام
من بودم الکتریک ، احسان تپه درام میزد ، و پایا پارتی دی جی و وحید ساعد شکسته هم بیس
*****
یک ساعت بعد همه رو فاز و مشغول رقص و ناخنک زدن بودن
من مونده بودم خیس عرق و پسر کوتاهه که خندش شده بود یه سوهان روح واسم
نوبت من بود ،پسره کارش حرف نداشت ،چشام دودو میزد
یه نگاه به اطراف کردم
احسان وسط شون نشسته بود و بی اعتنا به دوتا ملخا با چشمای وغ زدش خیره شده بود به من
چشم به چشم که شدیم نیش خندی زد و با دستاش مانی رو نشون داد ،زبونش رو بیرون آورد و گونه ی چپ مانی رو لیسید
بعد شستش رو از بالا رو به پایین چرخوند و داد زد:فقط 10 دقیقه تایم داری فرید ترا
یک لحظه در بین جمعیت پشت سر تپه صورت مهدی به نظرم اومد
گیتارو از گردنم در آوردم و به حالت سر پا گذاشتمش رو زمین کنار پای چپم
زانوی راستم رو گذاشتم کنارش و دندونام رو گذاشتم رو سیم ها
حس کردم همه جا ساکت شد
دست چپم روی هد استوک بود و کف دست راستم رو ی زمین
شروع کردم به زدن ، هنوز 10 ثانیه نشده بود که حس کردم آب دهنم داغ شده و داره میریزه کف حال
کشیده شدن دندان ها و لثه م به سیم و حس ساییده شدن،تنم را مور کرد
مزه ی آهن شور تو تمام تنم پیچید ،سعی کردم تمرکز کنم .....
نمیدونم چند دقیقه بعد یکی بلندم کرد
احسان بود
-فرید تمومه ، پسره جا زد.
بلندم کرد و نشوند رو زمین و گیتار از دستم ول شد
تو دهنم آتیش روشن کرده بودن .سعی کردم آب دهنم رو غورت بدم
اتاق دور سرم میچرخید
پیرهن سفیدم پر خون بود
احسان بردتم طبقه دوم روی یه تخت
تخت قرمز رنگی بود با رو تختی ابریشمی سیاه
-تو دیوونه ای پسر ،میدونستم اونجوری میکنی اون کارو نمیکردم
مانی رو بیارش
-صب کن دهنتو تمیز کنم
برو بیارش مادر جن..ه
باشه باشه این دستمال رو بکن ... و دستمال را کرد توی لپم
با دست هلش دادم
-رفتم بابا رفتم زیر لب غرغر کرد و تلو تلو خوران دور شد،شده بود درست عین پنگوئن
چند لحظه بعد مانی مست مست و با موهایی پریشون تا کنار تخت اومدو همونجا لبه تخت نشست
-خیلی توپ بود ترکوندی
دستمال قرمز رو از دهنم تف کردم بیرون و گفتم:
نوبت یه ترکوندن دیگست
دست انداختم زیر بغلش و پرتش کردم روی تخت
به یاد صدای وحشی گیتار فرید
2 comments:
bah............
belakhare bade in hame vaght gozashtish ma.am bkhunim:-p
chera jadidan ghesehat enghad talkh shodan ?:-(
vaghan be yade faride?:-?
شک نکن!
مرسی بابت کامنتات
Post a Comment