بغلی از گل های یخ را جمع کرده ام
و هجای اسم ترا پیوسته کم میکنم
ای جا سر زمین انجماد است
تو آرام تر بیا
برای شمردن سن من به حلقه های درخت تلخ بلوط وحشی مراجعه کنید
این جا جدول ضربی ست که درست هجاهای ترا در می آورد
و سر ساعت به من وفادار است
و من
یک حافظه ی منجمدم
کجای این جهان خواب های من است که ذره ذره میمیرد؟
اینجا قلمرویی ست برای حکمرانی تو
پس کجاست کلمه ای که کلید تو بود؟
سهم من است فراموشی هایم؟
jan/2008
No comments:
Post a Comment