Tuesday, August 16, 2011

ایران 2



این سالها به غیر نداری ندیده ایم
جز گریه و مصیبت و خواری ندیده ایم

خشکیده شد ترانه،غزل،شعر،موسیقی
غیر از عزا و نوحه و زاری ندیده ایم

سر تا به پای ما همه زنجیر بندگی ست
در محبس ایم راه فراری ندیده ایم

جز گردباد فتنه و فریاد مرگ مرگ
باور کنید زنده سواری ندیده ایم

کشتند بی محاکمه،بردند بی حساب
این ظلم را به هیچ تباری ندیده ایم

چنگیز وار هر چه به آتش کشیده اند
لبخندکی به چهره ی یاری ندیده ایم

افتاده ایم در دل غرقاب کفر و جهل
نه پاره تخته ای،نه کناری،ندیده ایم

نا مرد ها به نام خدا حقه می زنند
جز رنج های بیهده کاری ندیده ایم

چاپیده اند ثروت ما را شبانه روز
بیگانه برده،ما که غباری ندیده ایم

درهای باغ سبز نشان میدهندمان
رذل اند و پست،هیچ بهاری ندیده ایم

ما در خیال صاعقه به دوش می کشیم
زیرا به غیر فاجعه باری ندیده ایم


18 Agu


No comments: