Saturday, April 24, 2010

چافرودی ها


مجموعه ی کوچک زیر اشعار چافرود است

1
رود آرام است
و خاطرات سایه سار توسه ها
در لُجه ی فریاد خاموشی فرو خفته است
مویه میبارد ز نای چافرود لحظه ها
دیریست

2
بهار که می آید
باران وپرنده
یکریز
با ترنم آشنایی
از تو می گویند

دلم به دریا می سپارد
دلتنگی های چافرود را

3
رود غروب
در من جاریست
و دلم عابر فصل های دلتنگی
بوتیمار غریب جانم را
به زمزمه های آشنای تو میسپارم
و زمزمه های یک عمر خاطره را به چافرود کودکی
4
من ازاو زاده شدم
تمام تنم لبریز موج هایش
و تمام قلاب های دلتنگی ام را
به خورد ماهی های آن داده ام
و لیز خوردم نصف عمرم را
روی سنگ های لزجش
من از چافرود زاده شدم
من به چافرود میریزم
میمیرم


:برای بی سواد ها

چافرود:رودخانه ایست در محل تولدم
مویه:گریه و زاری ای که بر سر مزار شکل می گیرد
توسه ها (توس):نوعی درخت صنعتی و با چوب بسیار مرغوب
لُجه:در واژه به معنی میانه ی دریاو آب های عمیق است و در اینجا به معنی به معنای ته و عمق

No comments: