
پدر دورادور با او آشنا بود،جایش را پرسیدم
گفت: قهوه خونه پیر بازار رشت،اما یه زمانی برو که توپ باشه وگرنه سگ اخلاقه
گفتم چی میکشه؟گفت هر...ن
غروبی دم در قهوه خونه که رسیدم پشیمان شدم.
من،بچه مثبت ،اینجا،قهوه خونه،پر دود و دم و یه مش پیر مرد شیره ای و ....
به اطراف نگاهی کردم ،چهره ی آشنایی نبود، تندی پریدم تو قهوه خونه،چشمام که به تاریکی عادت کرد رفتم سمت پیشخوان ،قهوه خونه چی استادانه تعداد زیادی چای را، روی جف دستاش میزان کرده بود و داشت میرفت سمت میزها که رسیدم
با استاد رحمانی کار دارم
با سر گوشه ای را نشان داد :آقا نصرت و رفت سراغ کارش
بچه ی پا منار تهران بود و همسرش بچه ی رشت ،چهره ای داشت صد در صد هنرمندی و آرام
چشمانی که هوش از آن می بارید و پدر می گفت قبلن ها کلی تیپ داشته و کلی طرفدار تو دهه ی 50
سبیل با مزه ای داشت و پوست تیره ی صورتش نشان از بیماری کلیوی اش می داد.
سلام دادم و نشستم،چشمانش را ریز کرد و گفت:واس اینجا هنوز بچه ای
آرام خندیدم و گفتم :اومدم شما رو ببینم استاد ،چند دقیقه ای وقتتون رو بگیرم
-شاعری؟
-گاهی ،پرت و پلا می گم
-نگو نگو ،از خوب سنی شروع کردی ،خوبه خوبه،یکی از کاراتو بخون
گفت: قهوه خونه پیر بازار رشت،اما یه زمانی برو که توپ باشه وگرنه سگ اخلاقه
گفتم چی میکشه؟گفت هر...ن
غروبی دم در قهوه خونه که رسیدم پشیمان شدم.
من،بچه مثبت ،اینجا،قهوه خونه،پر دود و دم و یه مش پیر مرد شیره ای و ....
به اطراف نگاهی کردم ،چهره ی آشنایی نبود، تندی پریدم تو قهوه خونه،چشمام که به تاریکی عادت کرد رفتم سمت پیشخوان ،قهوه خونه چی استادانه تعداد زیادی چای را، روی جف دستاش میزان کرده بود و داشت میرفت سمت میزها که رسیدم
با استاد رحمانی کار دارم
با سر گوشه ای را نشان داد :آقا نصرت و رفت سراغ کارش
بچه ی پا منار تهران بود و همسرش بچه ی رشت ،چهره ای داشت صد در صد هنرمندی و آرام
چشمانی که هوش از آن می بارید و پدر می گفت قبلن ها کلی تیپ داشته و کلی طرفدار تو دهه ی 50
سبیل با مزه ای داشت و پوست تیره ی صورتش نشان از بیماری کلیوی اش می داد.
سلام دادم و نشستم،چشمانش را ریز کرد و گفت:واس اینجا هنوز بچه ای
آرام خندیدم و گفتم :اومدم شما رو ببینم استاد ،چند دقیقه ای وقتتون رو بگیرم
-شاعری؟
-گاهی ،پرت و پلا می گم
-نگو نگو ،از خوب سنی شروع کردی ،خوبه خوبه،یکی از کاراتو بخون
وقتی که از پاییز می گذرم و از بارش تگرگ))
تو ایستاده ای و دیگران را می پایی
آرزو دارم وقتی از کوچه تان می گذرم
تو که چتر به دست درخشش چشمانت را به همه می بخشی
((به من نگاه کنی
گفتم مال پارساله سر تکان داد و گفت قشنگه اما وزن شعریش کامل نیست،واس سنت خوبه
تشکر کردم و گفتم :استاد هوای اینجا به من نمیسازه،میرم سر اصل مطلب
-اینروز ها با هر که دوست می شوم احساس می کنم آنقدر دوست بوده ایم که دیگر وقت خیانت است*
تلخ خندید،
ادامه دادم:من معنیش رو درک نمی کنم استاد،میخاین بگین مشکل از شماست یا بقیه؟
-بحث مشکل داشتن نیست،بحث کلیه در مورد اون خفقانی که حکم فرماست،خفقانی که باعث میشه فکر همه ما،من و تو اونی که اونجاست(با دستش شخص نا مشخصی را نشان داد)خراب بشه،فاسد بشه،مشکلاتی که وادار می کنه ما ها رو حتی اگه خیانت نکنیم،مدام به فکرش زندگی کنیم،یا کنیم یا در حقمون کنن.
می خام بگم وقتی دوستیم با یکی طولانی میشه ، قبل اینکه بهم خیانت کنه من این کارو کنم.
حالا که دوازده سال از آن بحث چند دقیقه ای می گذرد من به حرفش رسیده ام.رسیده ام به خیانتی که هر روز در حقم میشود و من در حق دیگران
*از استاد رحمانی
تشکر کردم و گفتم :استاد هوای اینجا به من نمیسازه،میرم سر اصل مطلب
-اینروز ها با هر که دوست می شوم احساس می کنم آنقدر دوست بوده ایم که دیگر وقت خیانت است*
تلخ خندید،
ادامه دادم:من معنیش رو درک نمی کنم استاد،میخاین بگین مشکل از شماست یا بقیه؟
-بحث مشکل داشتن نیست،بحث کلیه در مورد اون خفقانی که حکم فرماست،خفقانی که باعث میشه فکر همه ما،من و تو اونی که اونجاست(با دستش شخص نا مشخصی را نشان داد)خراب بشه،فاسد بشه،مشکلاتی که وادار می کنه ما ها رو حتی اگه خیانت نکنیم،مدام به فکرش زندگی کنیم،یا کنیم یا در حقمون کنن.
می خام بگم وقتی دوستیم با یکی طولانی میشه ، قبل اینکه بهم خیانت کنه من این کارو کنم.
حالا که دوازده سال از آن بحث چند دقیقه ای می گذرد من به حرفش رسیده ام.رسیده ام به خیانتی که هر روز در حقم میشود و من در حق دیگران
*از استاد رحمانی
16.jul
No comments:
Post a Comment